سرداران بزرگ جنگ ...0

 

من یک بسیجی ام و قسم می خورم حاج همت علامت ظهور بود . من یک بسیجی ام و فریاد می زنم حاج همت را به روزنامه ها تبعید نکنید ! قسم می خورم حاج احمد نشانه بود تا راه را عوضی نرویم . تا بنز های آخرین مدل زیرمان نکنند .

حاج همت افتخارش این بود « میراندا خوردن با بَه بَه تو » نبود . دهان حاجی محراب کلمات بود ، لبانش بال فرشته ها  را بوسیده بودند ، دهان حاجی رود خانه صلوات بود …

چقدر خوب است بعضی ها بشنوند و با خود خلوت کنند .

من شاعر نیستم ، من یک بسیجی ام اما حاج احمد متوسلیان یک بسیجی شاعر بود و زندگیش شعر بلندی بود که در  قافیه فلسطین تمام شد .

او آنقدر بزرگ بود که همه اش سهم ما نمی شد و خدا قدری از بزرگی اش را به همسایگان مدیترانه هدیه داد تا سرزمینشان را تطهیر کنند ، تا سر بلندی بیاموزند و با عشق کنار بیایند .

من یک... بسیجی ام و ای کاش شلمچه مرا بلعیده بود تا با این کاروان ها که هر از گاهی سری به شهر می زنند به معراج می رفتم ...

من یک بسیجی ام و و دلم می خواهد بد بگویم به شهری که ایستادن بلد نیست . به جماعتی که گریه کردن بلد نیستند ، به شاعرانی که وزن و قافیه را می شناسند ولی برای مردانی می سرایند که کاپیتان بلک می کشند و زغال جکسون مصرف می کنند و البته بسیاری از تماشیچیان قرمزته ، آبیته از آنها شاعرترند .

و من یک شاعر نیستم تا مانند آنها از آبشار سبز گلهای سفید و انار هایی که ترک بر می دارند و ستارگانی که چشمک می زنند و دخترکانی که اندوه ما را ریسه می روند و پارس سگی که افکار سوزانا را بر هم می زند و انگوری که تشنه شراب شدن است و مهتاب که به عشق من و تو لبخند می زند و شب و سکوت و صدای دلنگیز جز جز زغال ها و چشمان خمار شاعران بی خیال دم بزنم .

من یک بسیجی ام و از کاسه در می آورم چشمی را که به حاج همت چپ نگاه کند و خرد می کنم دهانی را که به حاج احمد  متوسلیان بد می گوید .

 

 جانبازان رهبران اين نهضت اند .     امام خميني ( ره)0  جانبازان شيميايي ما، گمنام ترين و سربلند ترين قهرمانان جبهه هاي دفاع مقدس هستند. آنها هر روز، زندگي در ميان شعله هاي آتش را تجربه مي کنند.