حج در كلام اميرالمومنين علي عليه السلام

 

زيارت خانه‌اش را فريضه كرد بر شما مردمان كه قبله‌اش ساخت براي همگان، و آمدنگاه مسلمانان، تا بدان درآيند چون چارپايان و بدان پناه برند چون كبوتران، و دو نشانه براي دينداران. فروتني برابر عظمت او، و اعتراف به عزّ او؛ و از آفريدگانش آن را گزيد كه چون دعوت او شنيد در گوش كشيد، و به جان و دل خريد. اينان به راه افتادند، و پا بر جاي پاي پيامبران نهادند، و چون فرشتگان گرد عرش بر پاي بندگي ايستادند. بر سودهاي روز بازار عبادت هر دم فزودند، و به هنگام تشريف، مغفرت او را از يكديگر ربودند. خدا كعبه را براي اسلام نشان،‌ و براي پناهندگان خانه امان ساخت، رفتن به سوي خانه را واجب گرداند، و حق آن را بشناساند و بندگان را به زيارت آن خواند كه فرمود: «بر هر كس كه تواند، زيارت خانه واجبي از سوي خداي بي‌شريک است،‌ و آن كه سر باز زند خدا از جهانيان بي‌نياز است.» (1)

نمي‌بينيد خداي سبحان، پيشينيان از آدم (ع) تا پسينيان از اين عالم را آزمود ـ به حرمت نهادن ـ سنگ‌هايي بي‌زيان و سود،‌ كه نبيند و نتواند شنود. پس خدا آن را خانه با حرمت خود ساخت و براي فراهم آمدن و عبادت مردمانش پرداخت. پس آن خانه را در سنگلاخي نهاد از همه سنگستان‌هاي زمين دشوارتر، و ريگزاري؛ رويش آن از همه كمتر. به دره‌اي از ديگر دره‌ها تنگ‌تر، ميان كوه‌هايي سخت و ريگ‌هايي نرم دشوار گذر، و چشمه‌هايي که آب آن كم و جدا از هم، ‌كه شتر در آنجا فربه نشود و اسب و گاو و گوسفند علف نيايد.

پس آدم و فرزندان او را فرمود تا روي بدان خانه دارند ـ و با حرمتش شمارند ـ پس خانه براي آنان جايگاهي گرديد كه سود سفرهاي خود را در آن بردارند و مقصدي كه بارهاي خويش در آن فرود آرند. دل‌ها در راه ديدار آن شيدا، از دشت‌هايي بي آب و گياه،‌ و مغاك دره‌هاي ژرف و جزيره‌هاي از يكديگر جدا،‌ در پهنه دريا تا از روي خواري شانه‌هاشان را بجنبانند و گرداگرد خانه كلمه تهليل بر زبان رانند، ‌و بر گام‌ها روند دوان،‌ خاك آلود و مو پريشان.

جامه‌ها را به يك سو انداخته، و با واگذاشتن موها خلقت نيكوي خود را زشت ساخته. آزمايشي بزرگ و امتحاني دشوار و آزمودني آشكار براي پديد آمدن نافرمان از فرمانبردار. خدا زيارت خانه را موجب رحمت خود فرمود، و وسيله رسيدن به بهشت نمود.

و اگر خداي سبحان مي‌خواست خانه با حرمت و عبادتگاه با عظمت خود را ميان باغستان‌ها نهد و جويبار، و در زمين نرم و هموار، و درختستان‌هاي از هم ناگسسته، و ميوه‌ها در دسترس و عمارت‌ها در هم و دهستان‌ها به يكديگر پيوسته، ميان گندم‌زارهاي نيكو . باغ‌هاي سرسبز تازه رو و زمين‌هاي پر گياه گرداگرد او، و بقعه‌هاي پر باران و باغستان‌هاي خرم، و راه‌هاي آبادان، پاداش كم بود و آزمايش ناچيز هم،‌ و اگر بنيادي كه پايه آن بناست، و سنگ‌هايي كه خانه بدان‌ها برپاست، از زمرد سبز بود و ياقوت سرخ فام، و با روشني و درخشش تمام، از راه يافتن دو دلي در سينه‌ها مي‌كاست، و كوشش شيطان را از دل‌ها دور مي‌كرد، و شك و ترديد از مردمان برمي‌خاست. ليكن خدا بندگانش را به گونه گون سختي‌ها مي‌آزمايد، ‌و با مجاهدت‌ها به بندگي‌شان وادار مي‌نمايد،‌ و به ناخوشايندها آزمايششان مي‌كند تا خودپسندي را از دل‌هاشان بزدايد، و خواري و فروتني را در جان‌هاشان جايگزين فرمايد، و آن را درهايي سازد گشاده به بخشش او، و وسيله‌هايي آماده براي آمرزش او.(2)